اگر خواسته باشیم در علم قرائت بنابر اولویت قرّاء را دسته بندی کنیم باید در دسته اول مثلثی را در نظر بگیریم که یک ضلع آن را استاد مصطفی اسماعیل و ضلع دیگر را استاد محمد صدیق منشاوی و رأس آن را استاد عبدالباسط تشکیل داده است. مرحوم عبدالباسط در تمام زمینه های صوت، نفس، لحن، قدرت، تکنیک و تاکتیک در علم قرائت موفق بوده است بلکه در بعضی زمینه ها مانند صوت بالا همراه با شفافیت صدا، قدرت و نفس واقعاً منحصر بفرد بوده است و هنوز در زمینه های فوق رقیبی برای وی پیدا نشده است.
همانطور که ذکر شد از ویژگیهای قرائت وی، نفسی طویل است که او را از میان دیگر قاریان ممتاز می کند. صوت به همراه شفافیت صدا که در اکثر قرائتهای وی بگوش می خورد یکی دیگر از مختصات تلاوت اوست. بطور مثال در میان قاریان دیگر اگر با صدای بالا تلاوتی را منظور کنیم در مقایسه با قرائت عبدالباسط خواهیم دید که انتهای صوت اگر چه دارای قدرت خوبی است ولی از شفافیت صوت برخوردار نیست و همین صوت بالا همراه با شفافیت صدا در قرائت استاد، تقلید کنندگان از او در سبک را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است.
از دیگر خصوصیات تلاوت وی آنست که اکثراً به صوتهای بالا، متوسط و کمتر با صوت پائین کار می کند و در واقع در صوتهای بالا و بسیار بالا موفق تر از صوتهای پائین است. گرمی و پختگی صوت، همراه با زنگ و لحن مخصوصی که در صدا موجود است هر شنونده ای را مجذوب قرائت او می کند. همچنین کیفیت خواندن آیات، یعنی اینکه هر آیه ای را به چه سبکی بخواند تا منطبق با معنا باشد باعث شده است که همگان قرائت او را تحسین نمایند.
استاد در علم قرائت صاحب سبک و شیوه خاصی بوده و در این زمینه دیگر قاریان از وی تقلید سبک می نمایند. از مزایای دیگر قرائت استاد تفکیک کلمات است از یکدیگر به گونه ای که مردم عوام هم متوجه می شوند و نیز استحکام تلفّظی حروف و متین خواندن آیات از دیگر مزایای قرائت اوست.
از بین سوره هایی که استاد آنها را منطبق با معنا تلاوت نموده است برای نمونه می توان سوره های مدثر، تکویر، یوسف، کهف، حج و 4 آیۀ آخر سوره فجر را نام برد.